فاطمه جان ما فاطمه جان ما ، تا این لحظه: 8 سال و 2 ماه و 29 روز سن داره

بسم الله الرحمن الرحیم

سفر کربلای جان۴

1396/1/20 17:57
نویسنده : مامان
48 بازدید
اشتراک گذاری

خداروشکر اولین سفرمون در کشور عراق به سامرا بود که اونم پر ماجرا بود

و خیلی خوب بود 

رفتن سامرا برای من بعد از تاهل و همراه شما نعمتی بود 

دیدن سنگرها,خاکریزها, خراب شدن ساختمان ها,مغازه ها,

و شهری کاملا نظامی و خالی از سکنه,مغازه,رستوران بنا به دلایلی همه حکایت از غربت سامرا داشت, دیدن گنبد درخشان طلایی یادوار غربت عسکریین داشت 

ولی الحمدلله و صد الحمدلله که مملو از زایر بود اونقدر که مهمان خانه جای پذیرایی نداشت ولی بیرون صحن نظامیان که خدا خیرشون بده که واقعا می جنگند از همه وجود و حافظ کیان و ارزش های دین و میهنشونن 

که تا بوده در کشورشون جنگ بوده بهمون غذا دادند 

بیرون از صحن هم نیرو ی مردمی غذا توزیع می کردند و برای شما گرفتیم 

و کلا دوازده ساعت تو راه بودیم و شب رسیدیم و بردمت حموم و عمو صادق هم کباب گرفت و اومد و دیگه خسته بودیم و نرفتیم حرم خداروشکر 

کاظمین شهر جوادین هم قسمت شما شد که رفتیم 

صحن و بارگاه چشم نواز و دلنواز کاظمین

اونجا هم با بابایی تقسیم وظایف کردیم که یک ساعت پیش من باشی و یک ساعت پیش بابایی و بقیه اش هم باز تقسیم می کردیم چون سه ساعت وقت داشتیم 

چون واقعا با موجود کوچولو و خوشکلی مثل شما که ولش می کنی می خواد دو استقامت بره و از همه مهم تر و خیلی مهم تر اینکه شما از هیچ احدی واقعا از هیچ احدی به معنای واقعی کلمه غریبی نمی کنی و همه مردم رو به چشم فامیل می بینی و لبخندی ژکوند تحویلشون می دی و اون ها هم با محبت در آغوشت می گیرن 

ولی کمی کمی ها فقط کمی این مساله نگران کننده است خوب,مخصوصا هنگامی که بنده در حال نماز خواندن هستم خوب به هر حال من یه مادرم و نگرانی هام 

خلاصه بعد از زیارت رفتیم ناهار خوردیم بعدش رفتیم آرامگاه سید رضی و بعدش هم برگشتیم کربلای دل شب هم مامان جون اینا رو دعوت کردیم رستوران کنار خونمون که واقعا تمیز و زیبا و غذای خوبی داشت جای شما خالی 

دیگه الحمدلله زیارت کردیم 

و روز آخر هم خاله بابایی ما رو دعوت کرد یه مکان تفریحی به نام اوصیاء که خیلی قشنگ بود یه مکان بزرگ و سرسبز پر از هتل های اقامتی,رستوران,تمیز,خوب,ویوی عالی,پارک زیبا و شما هم حسابی با بچه ها سرگرم شده بودی 

دیگه فرداش ساعت ۵:۳۰ به سمت نجف حرکت کردیم تا زمان زیارت داشته باشیم چون که پروازمون ساعت ۱۳:۳۰بود 

الحمدلله موفق به زیارت بارگاه امیرمومنان علی علیه السلام شدیم  

علی آن شیر خدا شاه عرب 

الفتی داشته با این دل شب 

شب زاسرار علی آگاه است 

دل شب محرم سر الله است 

اینجا دیگه همش دست من بودی,دیگه خواب بودی و واقعا بی رحمی بود که حا به جات کنیم و از طرفی بچه باید پیش مامانیش بخوابه 

بعد زیارت به سمت فرودگاه رفتیم و شکر خدا برگشتیم.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)